اسم فارسی حشیشهالبراغیث است، وصاحب تحفه گفته اسم طبری قسمی از دوقس است. (فهرست مخزن الادویه). کیک به فتح کاف معروف است و واش به زبان تبرستانی علف است، معنی ترکیبی آن یعنی علف کیک، چون آن را در خانه و لباس بریزند کیکان بگریزند. و به یونانی آن را دوقس نامند. (انجمن آرا) (آنندراج)
اسم فارسی حشیشهالبراغیث است، وصاحب تحفه گفته اسم طبری قسمی از دوقس است. (فهرست مخزن الادویه). کیک به فتح کاف معروف است و واش به زبان تبرستانی علف است، معنی ترکیبی آن یعنی علف کیک، چون آن را در خانه و لباس بریزند کیکان بگریزند. و به یونانی آن را دوقس نامند. (انجمن آرا) (آنندراج)
به لغت تنکابن اسم ’شواصرا’. (تحفۀ حکیم مؤمن) (از فهرست مخزن الادویه) : به ونداد هرمزکوه اذخر روید چنانکه به مکه و ایشان (اهل طبرستان) آن را مشکواش می گویند و دست اشنان از آن می سازند. (تاریخ طبرستان). و رجوع به شواصرا شود
به لغت تنکابن اسم ’شواصرا’. (تحفۀ حکیم مؤمن) (از فهرست مخزن الادویه) : به ونداد هرمزکوه اذخر روید چنانکه به مکه و ایشان (اهل طبرستان) آن را مشکواش می گویند و دست اشنان از آن می سازند. (تاریخ طبرستان). و رجوع به شواصرا شود
کشاکش کش مکش. یا در کش واکش بودن، در کشاکش و مجادله بودن: (میشود معلوم واعظ ز آمد و رفت نفس اینکه با ما زندگی پیوسته در کش واکش است)، (محمد رفیع واعظ) یا توی کش واکش افتادن، در کشاکش و مجادله افتادن: حوصله بنظمیه رفتن و شکایت کردن و توی کش واش افتادن را در خود ندید
کشاکش کش مکش. یا در کش واکش بودن، در کشاکش و مجادله بودن: (میشود معلوم واعظ ز آمد و رفت نفس اینکه با ما زندگی پیوسته در کش واکش است)، (محمد رفیع واعظ) یا توی کش واکش افتادن، در کشاکش و مجادله افتادن: حوصله بنظمیه رفتن و شکایت کردن و توی کش واش افتادن را در خود ندید